۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

هــفــت

شُد هفت‌سال. هفت عددِ مقدسیه.

امسال سالِ کبیسه‌س. بعد از چهارسال، ۱۵ فوریه اُفتاده روی ۲۷ بهمن؛ بعد از همون چهارسالِ معروف‌‌. چهار، دوتا دو. دوهایِ معروفِ من. دوتا دو کنارِ هم، قشنگ نیست؟

تابحال گفته بودم عددهایِ موردعلاقه‌م هَفت و دوئَن؟ هفت، دو و هرچیزی که از این‌ها ساخته میشه‌. ببین من چقدر خوشبختم که روزِ تولدم ۲۷ اُمه. دو و هفت کنارِ هم. قشنگ نیست؟

امسال! خیلی ازت انتظار دارم. تو هفت‌سالگیِ جورابی. تو سالِ منطبق شدن ۲۷ بهمن رویِ ۱۵فوریه‌ای. تو بعد از چهارسال بهم رسیدی. چهارسالی که تلفیقی بود از غم، هیجان، حسرت، افسوس، شادی، عشق. چهارسالی که حسابی بالا و پایین داشت. به نظرت میشه این loop چهارساله رو شکست؟ میشه این غم رو تموم کرد؟ شادیِ واقعی رو میتونم تجربه کنم؟

امسال! خیلی ازت انتظار دارم.

  • فروغ • 光
  • پنجشنبه ۹ مرداد ۹۹

اسپریـنگ دی

추운 겨울 끝을 지나
다시 봄날이 올 때까지
꽃 피울 때까지
그곳에 좀 더 머물러줘
머물러줘
  • فروغ • 光
  • چهارشنبه ۸ مرداد ۹۹

خیـال تو

با خیالِ تو هنوزم

مثل هرروز و همیشه

هرشب حافظه‌ی من

پرِ تصویرِ تو میشه...

با من غریبَگی نکن...

با من که درگیرِ توام :)

چشماتُو از من بر ندار

من ماتِ تصویرِ توام.

××××

تو همین‌جایی همیشه

با تو شب شکلِ یه رویاس~

آخرین نقطه‌ی دنیا

تو جهانِ من همینجاست.

تو همینجایی و هرروز

من به تنهایی دُچارم...

  • فروغ • 光
  • يكشنبه ۵ مرداد ۹۹
این‌گوشه از شهر امنه،
من سعی کردم نَمیرم،
انقدر نَمیرم که آخر
این‌گوشه پهلو بگیرم.
به‌جا‌مانـده‌ها